یک ساله شدی گلم
سلام پسر گلم
دیروز به خودم قول دادم تا بیام برات از دیشب بنویسم .
حالا به قولم عمل کردم .
دیروز قرار بود من و بابایی و پسر گلم با هم شام بریم بیرون و جشن بگیریم .اما صبح عزیز جون زنگ زد و بعد از اینکه تولدت رو بهم تبریک گفت .بهم گفت که قراره خودش شام درست کنه و بیان تا با هم بیرون بریم .منم قبول کردم که ای شب قشنگ رو با اونا قسمت کنیم.
بابایی برات یه کیک خوشگل خریده بود.
افطار با عزیز جون و آقا جون و خاله زهره رفتیم بیرون. همونجا کیکتم بریدیم و چند تا عکس هم گرفتیم .چون هوا خنک بود ترسیدم سرما بخوری واسه همین یه دور شهر و گشتیم و بعدش اومدیم خونه.
گل من امسال برات نتونستیم جشن مفصل بگیریم اما گل بهت میدم سال دیگه برات یه تولد جانانه بگیریم
خیلی دوستت داریم .هم من وهم بابایی.بهترینا رو برات ارزو میکنم .همیشه شاد باشی گلم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی