بدون عنوان
سلام بر دختر و پسر شیطونم.
سوگند جان مامانی ببخشید که نتونستم تو وبلاگ از وقتی که دنیا اومدی تا الان که پنج ماهه شدی چیزی بنویسم اخه شما دو تا وروجک مگه وقتیم برای من میزارید؟ولی قول میدم زودی بیام و برات از روزایی که تازه به جمع خانواده ملحق شدی و بنویسم
الان شما دو تا لا لا کردین و به مامان بیچارتون رحم کردین .
منم سریع اومدمو نشستم پای کامپیوتر.
سپهر جان مامانی فدات شه که اینقدر خواهر کوچولوتو دوست داری و باهاش بازی میکنی .اما گاها اشکشو در میاری اما جالبش اینجاست که خودتم با سوگند گریه میکنی.
گاهی وقتا میخوای مثل سوگند نی نی بشی .میری میشنی تو رورویک و صدا در میاری .عروسک میگیری دستت و باهاش بازی میکنی.منم نمیدونم به کارات بخندم یا نگرانت بشم .
خلاصه که با وجود شما دو تا وروجک من اصلا نمیدونم کی روزم شب میشه و کی شبم صبح.
دیگه کامل حرف میزنیو شیرین زبونی میکنی.
دوباره میامو عکساتونو میزارم فعلا برم به کارام برسم.دوستون دارم جیگرای مامان