سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

برای سپهر و سوگند...................گلهای همیشه بهار زندگی ام

<no title>

بانک خون فریاد میزند نیازمند خون هستند اما اما چه کسی می تواند درحالی که عشق را فحش می دهد در دوست داشتن تف اسیدی خود را می پاشاند می تواند قطره ای خون دهد و در رگهای نیازمندی جریان یابد. ...
17 آبان 1390

<no title>

یک شبی مجنون نمازش را  شکست بی وضو درکوچه لیلا نشست آن شب مست مستش کرده بود فارغ ازجام التماسش کرده بود . یارب ازچه خوارم کرده ای برصلیب عشق دارم کرده ای خسته ام زین عشق دلخونم نکن من که  مجنونم افتاده ای دیوانه لیلایت منم. در رگت پنهان وپیدایت منم.سالها باجور لیلا ساختی .من کنارت بودم ونشناختی. ...
17 آبان 1390

<no title>

کوله بار سفرت رفت ونگاهک را برد نه تو دیگر هستی ونه نگاهی که درآن دلخوشی ام سبز شود   ***************** زندگی وقتی قشنگه  که درکتاب قانون آن اصل معرفت ماده محبت وتبصره عشق نوشته شده باشد. ...
17 آبان 1390

<no title>

از آسمان ستاره های خوشبختی را برای هم میچینیم ورویاهایمان رابرتاروپودقالی گره می زنیم.کاش همیشه صدای شادابی وجوانی را بشنویم وحرف قبلهایمان رابفهمیم. ******************* من بر قبلب سنگی ات بوسه می زنم ودیگرهرگز با توبودن را نمی خواهم.توصادقانه گفتی درخانه قلبت هیچ جایی برای من نیست.من برقلب سنگی ات بوسه می زنم که با من صادق بودی ...
17 آبان 1390

دنیا

چه کسی می گوید: که گرانی شده است دوره ارزانیست !! چه شرافت ارزان .! تن عریان ارزان ! آبرو قیمت یک تکه ی نان ..... ودروغ از همه چیز ارزانتر وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هر انسان....! ...
17 آبان 1390

<no title>

چرادست زندگی اینگونه به دلم داغ می گذارد چرانفس کشیدنم باید بایدبغض داشته باشد کاش مردم سرزمین من هم مانند سرزمین غرب خواهان خودم بود نه خواهان مدرک وپول پدروموقعیت پدر چرا گناه ...........پای من باشد من نمی خواهم لونده وجلف و ناپاک باشم تا خواسته شوم مردم سرزمین من خواهان نخواستنهای من هستن مادرم از خود خاطره خوش دارد ولی من ناله دارم پس کی زندگی خوشی هایش را به من ثابت می کند شاید وقتی میمیرم ....... ...
17 آبان 1390