سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

برای سپهر و سوگند...................گلهای همیشه بهار زندگی ام

روزهای سرد

1391/1/12 17:27
445 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز    دلم

امروز هفدهم بهمن ماهه .هوا خیلی سرده مخصوصا زنجان که از همه جای ایران سردتره.

بابایی رفته شرکت و من وشما خونه موندیم .

عزیز دلم درست یه هفته دیگه شش ماهت تموم میشه و وارد هفتمین ماه زندگیت میشی فدای تو بشم که اینقدر زود زود داری بزرگ میشی و شیطونیاتم بیشتر میشه.

وای ی ی ی ی دوباره واکسن.اونم واکسن ششماهگی .خیلی سخته خدا به دادم برسه بازم تب،بازم درد پاهای خوشگل و کوچیکت،بازم بیقراری.

اما گلم اگه واکسن نزنی خیلی بد تر می شه .دلم خوشه که این واکسنو زدی دیگه میره تا یک سالگیت.

قربونت برم دیشب با بابایی رفتی حموم.حموم کردنو خیلی دوست داری برا همینم بابایی لطف کردن و بیست دقیقه تو حموم باهات بازی کرد تا حسابی خسته شدی و بعد تحویلت داد به من .تا بپوشونمت و بعدشم لالا.

راستی سپهر جان پری شب زلزله شد البته خیلی خفیف بود .مرکز زلزله هم بندر انزلی بود که پس لرزش اینجا هم اومد.ما خواب بودیم که یه دفعه زمین لرزید .من بابایی هراسان از خواب بیدار شدیم و بابایی تو رو گرفت بغلش و منم ژاکتمو انداختم رو سرم و رفتیم بیرون ولی بعدش دیدیم لوستر تکون نمیخوره .به شک افتادیم که شاید خیالاتی شدیم و برگشتیم سر جامون و خوابیدیم .من صبحش تو اینترنت سرچ کردم و دیدم بله زلزله بوده. خدارو شکر که بخیر گذشت .

خیلی دوستت دارم و از خدا میخوام که توی روزهای سرد هیچ بچه ای سرما نخوره .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سنا
21 بهمن 90 11:21
ممنون ..به ماهم سر بزنید