عاشقتم پسرم

 عاشقتم پسرم

سپهرم هر روز که از تولدت میگذره احساس میکنم که خیلی بیشتر از قبل دوستت دارم .نمیدونم این به خاطر شیطنتات هست یا نه اما الان بیشتر واژه مادر رو درک میکنم .نه اینکه فکر کنی قبلا دوست نداشتم نه معلومه که داشتم. اما حالا با قبل خیلی فرق میکنه الان راحتتر باهات ارتباط برقرار میکنم .میدونم منو میشناسی وقتی از کنارت رد میشم تو با چشات منو تعقیب میکنی و پشت سرم صدا در میاری. اونوقته که قند تو دلم آب میشه و خدارو صد هزار بار شکر میکنم که منو لایق مادر شدن دونست و تو فرشته ی مهربونو بهم هدیه داد. قربون خنده هات بشم که وقتی میخندی چشمات میدرخشه مثل الماس . گریه کردنات هم قشنگه نازم .

تازه میفهمم که عشق مادری چیه .هیچ مادری تو دنیا پیدا نمیشه که بچشو ،پاره تنشو دوست نداشته باشه .

خدایا از ته قلبم از تو میخوام همه ی کسایی که دلشون برا فرشته ی کوچولویی پر پر میزنه ،بی نصیب نمونن و تو بغلشون یه نی نی خوشگل باشه .

دیروز بردیمت دکتر برا چکاب .وزنت شش کیلو و ششصد گرم بود و خدارو شکر هیچ مشکلی نداشتی

.دیشب هوا خیلی سرد بود .باد شدیدی میومد.تو رو خوابوندم و گذاشتمت داخل گهوارت تا بخوابی نیم ساعت بعدش بیدار شدی و گریه کردی اولش فکر کردم گرسنت شده ولی دیدم که شیرو بیرون میریزی بعدش که بغلت کردم تو اروم تو بغلم خوابیدی  .بابایی هم فداکاری کرد و جاش و داد به شما تا تو کنار من بخوابی خودشم رفت کنار بخاری خوابید .الانم تو مثل فرشته ها لا لا کردی .

ناز گلم خیلی دوستت دارم.