سپهرسپهر، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

برای سپهر و سوگند...................گلهای همیشه بهار زندگی ام

مهمنی خونه خاله

1390/11/22 18:53
399 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز شنبه ست .دو روز دیگه شش ماه تمام میشی قربونت برم الهی

دیروز جمعه بود ما هم طبق قرار معمول جمعه ها میریم خونه مادر  اینا .اما دیروز خاله مریم زنگ زد و شام دعوتمون کرد خونشون ما هم شب رفتیم او.نجا .دیروز خونه خاله اینا کمی قریبی میکردی چون تازه یاد گرفتی جاهایی و کسایی که برات اشنا نیستن رو کمی با تعجب نگاه میکنی و دوست نداری بغل غریبه ها بری .

پسر خاله سعید با خانمش از قزوین اومده بودن زنجان،خانم پسر خاله وحید هم بود .طفلی تازه باباشو از دست داده.خاله شهره اینا بنیامین و ماماتنش و دایی حسن اینا و دایی جلال اینا و آقا جون اینا هم دعوت بودن .ببین چند تا بچه اونجا بود :سپهر ،سام ،سوگل،نیایش،نریمان ،بنیامین.

دیشب نور افشانی بود از خونه خاله اینا خیلی خوب میشه نور افشانی رو دید همه جمع شده بودیم کنار پنجره و داشتیم نور افشانی رو نگاه میکردیم.ساعت نه و نیم شام خوردیم و ساعت یازده اومدیم خونمون.خاله جون به شما کادو هم دادن.دستش درد نکنه.

امروزم که تعطیله و من و شما خونه موندیم و بابایی هم رفته جایی چون کار داشت قراره وقتی برگشت بریم خونه آقا جون . پسرم فکر میکنم د اری دندون دار میشی چون هر چیزی که دستت میتد و میکنی تو دهنت و رو لثه ی خوشگلت فشار میدی .شبا هم که خوب نمیخوابی .مجبور میشم بهت قطره مسکن بدم تا اروم بشی وآروم لالا کنی .تو یه وبلاگی خوندم که اگه مادر میدونست چقدر دندون در آوردن برا بچش سخته و درد آوره حتما جگرشو در میورد و برا بچش کباب میکرد. قربونت برم من که داری درد و تحمل میکنی و من نمیدونم چه دردی میکشی. فردا قراره ببرمت دکتر آخه وقت کنترلت .پس فردا هم باید واکسن بزنی گلم.خیلی دوستت داریم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مريم مامان برسامي
25 بهمن 90 8:32
اي جانم قربون اون عكساي قشنگت توپول گردالوي من